پرش به محتوا

عوامل و پیامدهای مهاجرت در افغانستان

با تمرکز بر موج اخیر و مهاجرت نخبگان از کشور

گروه پژوهش شورای متخصصان هرات

گروه پژوهش‌گران: پوهندوی دکتر نجیب الرحمن حدید، عبدالرحمن کریمی، نذیراحمد سدید نوری، پوهنیار راضیه طبیب‌زاده و پوهنیار هارون حکیمی.

سال چاپ: ۱۴۰۳

تیراژ: ۱۰۰۰ جلد

چاپ: ستاره نقره‌ای

چکیده

«مهاجرت» در افغانستان جنگ‌زده پیشینه‌ی طولانی دارد. افغانستان، به‌نظر می‌رسد جزو معدود کشورهایی‌ست که در تاریخ حیات سیاسی خود، همۀ اشکال و انواع مهاجرت را، در میان شهروندان خود، تجربه کرده است. مفهوم مهاجرت در افغانستان، لااقل، در طول چهار دهۀ گذشته، با مفاهیم «آوارگی»، «پناه‌جویی» و «فرار از کشور » هم کاربرد بوده است. برعلاوه، اصطلاح «بی‌جاشدگان داخلی» نیز، در طول دهه‌ها جنگ و نابسامانی دستگاه سیاست و اقتصاد، یکی از پربسامدترین اصطلاحات سیاسی و خبری در این کشور بوده است. بنابراین، به‌نظر می‌رسد مهاجرت در افغانستان، در امواج چندگانه و متفاوت، اما در عین حال، متداخل و هم‌پوشان، تصنیف‌پذیر است. نویسندگانی نظیر شمیدل (۲۰۱۹) این امواج را در هفت مرحله، از وقوع کودتای کمونیستی در کشور، در سال ۱۳۵۸ هجری شمسی، تا شرایط سیاسی و امنیتی قبل از سقوط جمهوریت سوم، در سال ۱۴ هجری شمسی، که در بسا موارد دلایل و انگیز ه‌های یکسانی دارند، دسته‌بندی کرده اند. خروج نظامی ایالات متحده از افغانستان در سال ۱۴۰۰ هجری، نقطۀ عطف دیگری در تاریخ پُر فرازوفرود مهاجرت‌ها در کشور به حساب می‌آید. این نقطۀ عطف، هم به‌لحاظ گستردگی و هم به لحاظ کیفیت و شیوۀ «ترک وطن»

با همۀ انواع پیشین خود متفاوت به‌نظر می‌رسد. موج جدید مهاجرت، پس از تحولات سیاسی اخیر، روند مهاجرت نخبگان را، که از قبل در کشور آغاز شده بود، شدت بخشید. این موج، که بیش‌تر در ذیل برنامۀ «تخلیه» آغاز شده، شامل تخلیه‌ای بسیاری از نخبگان حوزه‌های مختلف در کشور می‌شود و از این رو، در باور بسیاری از نخبگان به‌عنوان «فرار مغزها» تعریف شده است. بسیاری از اندیشمندان در افغانستان، نسبت به پیامدهای «برنامۀ تخلیه» و «فرار مغزها»، در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حیات اجتماعی و فردی شهروندان افغانستان، هم در داخل و هم در خارج، ابراز نگرانی کرد‌ه‌اند. پژوهش حاضر، این موج را، با تمرکز بر مهاجرت نخبگان، به‌عنوان یک مسئله، در دو حوزۀ عوامل و پیامدهای این مسئله مورد مطالعه قرار داده است. حوزۀ پیامدها نیز در دو بُعد ملی و فردی مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، به گونه‌ای که در بُعد ملی، با روش کیفی مصاحبه، پیامدهای مهاجرت نخبگان را در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشور مطالعه کرده و در بُعد فردی، با روش پدیدارشناسی، به تحلیل تجربۀ زیسته نخبگان مهاجر پرداخته است. با توجه به یافته‌های این پژوهش، می‌توان به سه عامل اصلی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، اجتماعی و

آموزش و پرورش اشاره کرد که در هم در کشور مبدا، افغانستان، و هم در کشورهای مقصد، محرک و تقویت کنندۀ انگیزه‌‌های مهاجرت در بین شهروندان افغانستان به خارج از کشور شد ه اند. هر یک از این سه عامل، به مولف ه هایی دیگری تقسیم یشوند و در نهایت به‌عنوان عوامل موج اخیر مهاجرت در کشور، محل توجه و ارزیاب یاند. هم‌زمان، مبتنی بر یافته‌های این پژوهش، نخبگان اشتراک کننده، در بیان تجربۀ زیستۀ خود از این مفهوم، مهاجرت را پدیدهای «پر از فرصت‌ها و چالش‌ها و احساسات متنوع» تعریف کرد ه اند. این تجربۀ زیسته، «مهاجرت» و «حس غربت» را با حس «ازدس تدادن»، «رنج » و «پریشانی» و هم‌زمان، «تاش و

تقا برای به دست آوردن » و «شروع دوباره » تعریف می‌کند.

به اشتراک بگذارید