“شب ها قرار ندارم هر شب تا صبح چندین بار از خواب بیدار می شوم و فکر می کنم که هر لحظه زمین میلرزد؛ خواب از چشمان ام رفته است. تقریباً یک ماه می شود که به خوبی خواب نشده ام.”
گزارش
میخواستم که طرف شهر برای خرید بروم. به موتور سایکلم سوار بودم که ناگهان یک صدا شد؛ اطرافام را نگاه کردم که ببینم صدا از چیست، زمانیکه چشمام به قریهیمان افتاد دیدم تمام خانههای قریه به یک بارگی از جایشان بلند شده و همه هموار به زمین شدند. از بس که ترسیده بودم از موتور سایکل افتادم و پایم شکست.”
روایتهای از زلزله
شماری از باشندگان ولسوالی زندهجان میگویند با نزدیک شدن زمستان آنان بیش از هر چیزی به یک سرپناه نیاز دارند. این آسیب دیدگان زمینلرزه خواهان ایجاد سرپناه هستند.
زلزله زدگان در هرات: ما به سرپناه نیاز داریم
شماری از باشندگان ولسوالی زندهجان هرات میگویند به کمکها دسترسی ندارند؛ این افراد از قریههای دور دستاند و میگویند تمام کمکها به قریههای نزدیک توزیع میشود.
زلزله زدگان زندهجان؛ به کمکها دسترسی نداریم
خانمی در هرات، با ایجاد یک کارخانهی پروسس و بسته بندی مواد خوراکی، به شماری از زنان نیازمند زمینهی کار را فراهم کرده است.