پرش به محتوا

واکنش فرهنگیان کشور به درگذشت براتعلی فدایی؛ شمع ادبیات در کشور نباید خاموش شود


برات‌علی فدایی شاعر نامدار افغانستان در‌گذشت و بسیاری از شاعران و نویسنده‌گان کشور وی را در سرایش غزل فارسی در چند دهه اخیر بی‌بدیل عنوان کرده‌اند.

این فرهنگیان اوضاع کنونی کشور را برای ادبیات نگران‌کننده می‌دانند؛ اما می‌گویند، شمع ادبیات در کشور نباید خاموش شود.

داوود منیر، رییس انجمن ادبی هرات در صحبت با ماهنامه‌ی تخصص گفت: شیخ‌الشعرا فدایی هروی شخصیتی بود که در زمان‌های سخت توانست در بخش ادبیات کار کند، انجمن بسازد و برای ادبیات کشور فعالیت کند.

رییس انجمن ادبی هرات بیان کرد، شعر آقای فدایی بیانگر؛ رنج و درد مردم و سرشار از معارف اسلامی و اخلاق است.

وی می‌گوید:« اگرچه جامعه‌ی ادبی نیز از شرایط کنونی متأثر شده و بسیاری افرادی که شاعر و نویسنده بودند، کشور را ترک گفتند، اما هنوز هم فرصت برای زنده نگهداشتن ادبیات در کشور وجود دارد.»


افسانه واحدیار، یک تن از شاعران هرات بیان کرد؛ براتعلی فدایی از شخصیت‌های تاثیرگذار ادبی کشور است که اشعارش از فضایی کلاسیک برخوردار است. او زندگی پر باری داشت؛ شاگردانی پرورش داد که از برجسته‌گان جامعه‌ی ادبی کشور هستند.

وی گفت: جامعه‌ی فرهنگی کشور برای زنده‌ نگهداشتن این شخصیت‌ها باید بکوشد که آثار شان مورد بررسی قرار گیرد و تجدید چاپ شود.

در عین حال، این فعال فرهنگی از نگرانی این‌روزهای جامعه‌ی ادبی هرات می‌گوید؛ نگرانی ما این است که خیلی از فرهنگیانی که به گونه‌ی نسبتاحرفه‌ای کار می کردند، مهاجر شدند و آنانی هم که باقی ماندند به دنبال راهی برای بیرون‌رفت از کشور هستند یا هم ترس از عواقب نوشتن وادارشان می کند که مهر سکوت بر لب بزنند. اگر روند به همین منوال پیش برود نمی توان به آینده ادبیات این کشور خوش بین بود.

او اضافه کرد، شاعران و نویسنده گان داخل کشور باید اطمینان بیابند که مصونیت دارند و خطری آنها را تهدید نمی کند تا بتوانند بنویسند و آثارشان را منتشر کنند. همچنین اهل قلمی که مهاجر شدند باید مسؤولانه تر در راستای ادبیات کشور تلاش کنند تا به این ترتیب شمع کم فروغ ادبیات این سرزمین خاموش نشود.


نقیب آروین، شاعر در صفحه‌ی فیسبوک‌اش در مورد فدایی هروی چنین نوشته، او شاعری غزل‌سرا با جانمایه‌های نوتر و متکی بر روال کلاسیک شعر فارسی بود.

به گفته‌‌ی آروین، از او شعرهای بسیاری منتشر شده و دیوانی از او به کوشش آصف رحمانی پارسی در هزار نسخه سال ۱۳۹۷ در هرات منتشر شده است.

کاظم کاظمی نیز نوشته است، استاد براتعلی فدایی هروی را می‌توان بزرگِ شاعر امروز افغانستان دانست، شاعری با بیش از هفتاد سال سابقة شعری و سرایش آثار بسیار و پرورش شاگردان متعدد.

پرتو نادری شاعر نام‌دار دیگر کشور نیز در برگه‌ی فیسبوک‌اش نوشته است، وقتی شاعری می‌میرد واژگان یتیم می‌شوند!

استاد برات‌علی فدایی هروی، از زنجیر قافیة دلتنگ زنده‌گی رهایی یافت. از این پل لرزانک هستی موهوم که ما زنده‌گی‌اش می‌خوانیم گذشت و رفت به سوی آزادی و آن هستی مطلق!

براتعلی فدایی هروی در سال ۱۳۰۸ در شهر کهنه‌ی هرات متولد شد. خودش در یکی از مصاحبه‌های خود گفته است در سنین نوجوانی به سرایش شعر روی آورد. فرهنگیان و ادبیان کشور برایش لقب شیخ‌الشعرا داده اند.

براتعلی فدایی هروی که اهل ادبیات به او “شیخ الشعرا “می‌گفتند، به عمر ۹۲ سالگی به اثر بیماری در هرات درگذشت. شاعری که دوستداران او چندین سال پیش از درگذشت، آرامگاهش را بنا کردند و او ” آرامگاه ابدی” خود را از نزدیک می‌دید.

آن طور که نقیب آروین نوشته است، استاد هروی به حیث کارمند دولت در هرات و دیگر ولایات افغانستان خدمت کرد، با حضور شوروی و آغاز جنگ‌ها، در دهه شصت خورشیدی به ایران مهاجرت کرد، پس از “پیروزی مجاهدین” در سال ۱۳۷۱ به زادگاه خود هرات برگشت و بیش از دو دهه آخر عمر خود را در هرات گذراند. شاعری غزل‌سرا با جانمایه‌های نوتر و متکی بر روال کلاسیک شعر فارسی بود. از او شعرهای بسیاری منتشر شده و دیوانی از او به کوشش آصف رحمانی پارسی در هزار نسخه سال ۱۳۹۷ در هرات منتشر شده است.

نمونه‌ای غزلی از « فدایی هروی»
تا چشم دل به روی تو دلبر نظر نکرد
دل ترک جان نگفته و جان ترک سر نکرد
پروانه‌سان به شعله عشق تو تا نسوخت‌
عاشق ز حال خويش صبا را خبر نکرد
يا پيک صبح بر من مسکين نظر نداشت‌
يا بر جوار کوی تو جانا گذر نکرد
خاکت به سر، دلا! که ز هجر رخ نگار
بر سنگ خاره، شعله آهت اثر نکرد
عمری تو لاف عشق و محبت زدی و يار
غير از حديث صحبت اغيار سر نکرد
ای مرغ پرشکسته‌! از اين دام ابتلا
کس بی‌وقوف‌، جان سلامت بدر نکرد
در راه عشق‌، توشه صبر و تحملی‌
آن کس که برنداشت‌، به جرأت سفر نکرد
دوشينه پير ميکده می‌گفت‌: نوش باد
آن را که باده‌ خورد و ز مستی حذر نکرد
کو عاشقی که تن به رضای قضا نداد
وآنگاه بردباری حکم قدر نکرد
با درد و غم بساز، فدايی‌، که روزگار
جز زهر کين به کاسه اهل هنر نکرد

به اشتراک بگذارید