خواجه غلتان ولی یکی از آرامگاه تاریخی هرات، واقع تانک مولوی در شمال هرات در محاصره مستری خانهها هیاهوی رانندهها و گاراژها و کانتینرها گم شده است.
از کوچهای باریکی که در دو طرف آن مستری خانهها جای خوش کرده بود گذشتاندم. بطرف بالا چند قبرستان و یک درخت خشک به چشم میخورد و با نزدیک شدن به آن، گلدستههای کوچک روایت از تاریخی بودن این مکان را بیان میکرد.
این آرامگاه خواجه غلتان ولی است که در میان آرامگاه سید مختار و مولانا عبدالرحمن جامی موقعیت دارد.
وقتی پا به داخل این آرامگاه گذاشتم، هیچ کسی برای غلتخوردن وجود نداشت و بعد از ده دقیقه چند زن آمدند و سوره “الم ترکیف” را با صدای بلند خواندند.
گلزار کسی است که به گفته خودش سه سال است که با خواجه غلتان مجاور است.
او میگوید:” این زیارتگاه زائرین خارجی و داخلی دارد، اما ممکن است که در بارندگیهای امسال نیز بعضی از قسمتهای آن تخریب شود.”
با این حال، زلمی صفا؛ مسوول حفظ آبدات تاریخی هرات ابراز میدارد که موضوع قرار گرفتن کانتینرها و گاراژها در اطراف خواجه غلتان برای ما هم نگران کننده است و مسوولیت این آبدهی تاریخی از چند سال بدینسو به عهده اداره ارشاد حج و اوقاف هرات سپرده شده و این اداره ساحه اطراف این بنای تاریخی را برای کسب عواید به کرایه داده است و ما نگرانی خود را با اداره ارشاد حج و اوقاف هرات بیان داشتیم، اما از سوی این اداره پاسخی دریافت نکردیم.
وی اضافه کرد، این بنای تاریخی در معرض فروپاشی نیست و در حال حاضر این اداره بودجه برای مرمتکاری این آرامگاه ندارد.
با این وجود، مسوولان در ریاست حج و اوقاف هرات بیان میکنند که در صورت خواست مقام ولایت و اداره اطلاعات و فرهنگ، ریاست ارشاد و حج و اوقاف حاضر است که کسب و کار اطراف این ساحه را تغییر بدهد.
عبدالخالق هروی رییس این اداره به اخبار روز گفت که ساحه اطراف این بنای تاریخی برای کسب عواید و مفید بودن آن به کرایه داده شده است و در صورتیکه مقام ولایت و ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات خواستار منع این کارو بار باشند، ما حاضر هستیم که کسب و کار اطراف خواجه غلتان را برای سهولت بازدید کنندهگان تعطیل کنیم.”
رییس این اداره همچنان افزود، برای مرمت کاری این بنای تاریخی بودجهای در دسترس این اداره موجود نیست.
یحیی ابن عمار سجستانی معروف به خواجه غلتان ولی از بزرگان دیار هرات به حساب میآید، اما در مورد تاریخ تولد و وفات این بزرگ اطلاعاتی دقیق در دست نیست.
گزارشی از فریبا اکبری