فریبا اکبری
وقتی از تحول ارتباطات صحبت میکنیم، منظور ما تنها تغییر کردن مفهوم زمان و مکان در انتقال و دریافت پیام نیست. وسایل ارتباطات نوین، به ویژه شبکههای اجتماعی در کنار اینکه رساندن و گرفتن پیام را سرعت بخشیده، روی نوع بروز هویت افراد نیز اثر گذاشتهاند. دانشمندان علوم اجتماعی و ارتباطات بر ظهور شخصیت متفاوت فرد در شبکههای اجتماعی نیز تأکید کردهاند. به طور مثال، اگر کاربری در حوزه حقیقی درونگرا باشد، ممکن است در شبکههای اجتماعی به دلیل رفع بعضی از محدودیتها، مثل عدم شناخته شدن هویت، برونگرا باشد. حتا ممکن است که با هویت گنگ هر ناکرده و ناگفتهای که بروز آن در فضای حقیقی برایش ناممکن مینماید را در فضای مجازی برون اندازد. فحاشی مجازی و خشونت لفظی نیز جزو همیندست پدیدهها است که میتوان با هویت پنهان یا آشکار، راحتتر در فضای مجازی بروز داد. بهتر است بگوییم که این فضای غیرحقیقی بروناندازی سوءرفتار کلامی را آسانتر کرده است. در این مقاله به این میپردازیم که دگرگونی ارتباطات، به ویژه ظهور شبکههای اجتماعی، چقدر بر فحاشی در فضای غیرحقیقیی در افغانستان تأثیر داشته است؟
گافمن میگوید که در تعاملات چهره به چهره، هویت تحت مجموعه محدودیتها و اضطرارهای منحصر به فرد به وجود میآید. حضور فیزیکی در برخورد اجتماعی، از ادعاهای هویتیای که با بخش حضوری و قابل رویت ویژهگیهای فیزیکی (از قبیل جنسیت، نژاد، ظاهر و…) سازگار باشد، جلوگیری میکند و معرفت مشترک از بسترهای اجتماعی و خاصیتهای شخصیتی، باعث میشود تا فرد «وانمودسازی» کند.
قابل پذیرش است که شبکههای اجتماعی تبعات مثبتی در تمام دنیا به دنبال داشته است و این تبعات از افشاگریها و نظارت بر عملکرد دولت گرفته تا همدلی اجتماعی برای هدفهای تعیینشده را دربرمیگیرد. در کنار آن اثرات منفی را نیز به دنبال داشته است. متأسفانه به بددهنی مجازی در جامعه ما کمتر توجه شده و همین عدم توجه، دهها نوع ناهنجاری دیگر اجتماعی را سبب شده است.
یکی از مشهورترین کتابهایی که در مورد دوهویته بودن ما در شبکههای مجازی و گوگل صحبت میکند، «همه دروغ میگویند»، اثر استفنس داویدوویتز است. این کتاب به خوبی بیان میکند که ما چهره واقعیترمان را در فضای غیرواقعی و گوگل با خیال آسودهتر به نمایش میگذاریم، به ویژه اگر هویتمان پنهان بماند. نویسنده در این کتاب با استناد به جستوجوهای کاربران در دنیای غیرحقیقی، گوگل را محرمترین پدیده برای درد دل کردن انسان میداند. هر آنچه که به نزدیکترین فرد زندهگی خود گفته نمیتوانیم، به فضای مجازی و اینترنت گفته میتوانیم. البته با این تفاوت که در دنیای مجازی پیامهای خود را راحتتر میفرستیم. این پیام میتواند حاوی خشونت، صلح یا هر موضوع دیگری باشد که سوءرفتار کلامی یا فحاشی مجازی جزو آن است.
شبکههای اجتماعی در افغانستان بعد از حکومت طالبان رواج و در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ همزمان با دوران انتخابات و پساانتخابات، رونق بیشتری یافت. اگرچه فضای مجازی سهولت را برای کارزارهای انتخاباتی به دنبال داشت؛ اما همزمان روحیه خشونتطلبی بعضی از گروهها از طریق این فضای غیرحقیقی بیشتر بروز پیدا کرد. این روزها نیز شاهد بلند رفتن گراف این فحاشیها در شبکههای اجتماعی هستیم. این مسأله اگرچه نیاز به پژوهش منجسم دارد؛ اما از نظر نگارنده، بددهنی در شبکههای اجتماعی افزایش یافته است و در شرایطی که روحیه مردم شکنندهتر از هر زمان دیگری است، این ناهنجاری میتواند سبب تشدید خشونت در فضای حقیقی نیز شود.
نیک میدانیم که دامنه خشونت در افغانستان گسترش یافته است. واضح است که شبکههای اجتماعی این قدرت را ایجاد کردهاند که انتقال پیام آسانتر شود. از آنجایی که امکان برخورد فیزیکی و خشونت فیزیکی در این شبکهها ممکن نیست؛ بنابراین، کاربران شبکههای اجتماعی در افغانستان میکوشند تا حد امکان احساسات روزانهشان را از طریق این شبکهها انتقال دهند و این برخوردها میتوانند فضای حقیقی را نیز متشنج کنند. حالا اینکه «عوامل این خشونت کلامی در شبکههای مجازی چیست؟» بحثی است که باید جامعهشناسان و روانشناسان در افغانستان با توجه به پژوهش و کاوش، در مورد آن اظهار نظر کنند. اما حرف این است که در هر صفحه اجتماعی، به ویژه در صفحههایی که مربوط به سیاستمداران و افراد مشهور است، به جای اینکه به نقدونظرها مواجه شوید، بیشتر با کلماتی مواجه میشوید که فحاشی در آن دیده میشود. این توهینها و فحاشیها نیز از سوی افرادی با هویتهای پنهان نمود پیدا میکند. از آنجایی که در شبکههای اجتماعی با تعداد زیادی از کاربران مواجه هستیم، دشوار است که بتوانیم این افراد را شناسایی کنیم و مانع سوءرفتارشان شویم.
همه کشورها دچار جهانی شدن و اثرات اینترنت شدند؛ اما بعضی از کشورها برای مقابله با اثرات سوء آن تلاش کردند. طوری که در طی یک سال در جاپان چهار ستاره این کشور به دلیل هتک حرمت و توهین در فضای مجازی خودکشی کردند و همین امر باعث شد که دولت جاپان قانون مقابله با قلدری در فضای مجازی را تصویب کند. در بسیاری از کشورهای جهان در کنار تصویب و پیگیری قوانین، فرهنگسازی درستی نیز در این راستا شده؛ اما در افغانستان با این مسأله برخورد سطحی شده است. در کشور ما به جای اینکه فرهنگسازی صورت گیرد، قانون جرایم سایبری تصویب شد و قرار معلوم پیگیری قوانین در افغانستان نیز با بنبست مواجه است.
طوری که قبلاً ذکر شد، فضای مجازی سهولتهای زیادی را به بار آوردهاند؛ اما خوب است که در مورد بعضی از سوءاستفادهها، قلدریها و توهینها در این شبکهها تأمل شود. در شرایط فعلی که کوچکترین خلا میتواند در جامعه افغانستان تشنجزا باشد، فحاشی مجازی نیز بهانه بدی برای رویدادهای ضد امنیت نخواهد بود. پس بهتر است که دولت افغانستان و نخبهگان عرصه رسانه و فضای مجازی قبل از اینکه دیر شود، راهکاری برای مهار و کاهش این خشونتها بسنجند و مهمترین راهکار، فرهنگسازی و آگاهیرسانی درباره استفاده موثر از این کانالهای ارتباطی توسط متخصصان علوم اجتماعی است.
منبع روزنامه هشت صبح