پرش به محتوا

تحلیل و نبشت

  از جمله مواردی که در عرفان و تصوف تأکید می‌شود و حتی یکی از مراحل و حالات سلوک نیز شناخته می‌شود، حیرت است. و این حیرت می‌تواند سالک را به حقیقت رهنمون گرداند. بعضی از عرفا این مرحله را یکی از مراحل نهایی در دین ورزی و معرفت می‌دانند. زیرا عقل از ادراک ذات باری تعالی، عاجز است و هر چه عجز عقل در این وادی بیشتر باشد، حیرت او افزون‌تر است. زیرا فزونی حیرت، معرفت قلبی انسان را بالا می‌برد.  و  تسلیمی بر تقدیر پروردگار، می‌تواند زاییده تحیر باشد زیرا ترکیب حیرت و تسلیمی از مراحل عمده سلوک است که سالک در آن حالات خود را سرگشته جمال و جلال الهی می‌بیند.

حیرت و تسلیمی

با سقوط نظام جمهوری  در 24 اسد سال گذشته، تعدادی از چهره‌های سیاسی، نخبه‌گان و شماری از مردم، کشور را ترک کردند. این ترک متخصصان و مردم، نگرانی زیادی میان اتباع و حاکمان فعلی کشور بودجود آورد. به گونه‌ی که بسیاری از آگاهان ترک این افراد را بحران در مهاجرت و فعالیت‌های تخصصی و اداری دانستند. در پی این نگرانی‌ها، کابینه‌ی امارت اسلامی از ایجاد کمیسیون ویژه‌ی ” برگشت شخصیت‌های افغان” خبر داده است و این ابراز امیدواری را نه تنها میان مردم کشور ایجاد کرده بلکه واکنش‌های جهانی نیز به آن مثبت بوده است. اما این اقدام نیازمند پی‌گیری دوام‌دار و ایجاد اعتمادسازی میان شخصیت‌های ‌افغان بیرون از کشور و امارت اسلامی است.

تشکیل کمیسیون برگشت شخصیت‌های افغان نیازمند اعتمادسازی ملی است!

۲۰ سال حاکمیت آلوده به فساد باعث شد تا به طور سیستماتیک و ساختارمند تمرکز قدرت و ثروت در تصاحب عده‌ی معدودی باشد، دولت فاسد پیشین و حلقه‌ی اداری (کابینه، پارلمان و سایر ادارات دولتی در سطح مرکز و ولایات) و بخش‌های خصوصی وابسته به آن تمام اهداف و برنامه‌های‌شان حول محور قدرت‌طلبی و ثروت‌اندوزی می‌چرخید به شکلی که در نتیجه زد و بندهای قدرت‌خواهی و سیاسی‌شان، منافع ملی را نادیده گرفته و زندگی مردم افغانستان را به ورطه نابودی کشاندند و باعث گردیدند تا اوضاع کشور به جایی کشیده شود که تاریخ یک‌بار دیگر در سرزمین ما تکرار شود و زمینه را برای عقب‌گرد مردم افغانستان فراهم ساختند.

روایت تلخ فقر و بیکاری در افغانستان

تاریخ همانا روح انسانی است و این که کلید فهم تاریخی تحول بشر است نه شرایط مادی آن یا تاریخ فعالیتی است که انواع فعالیت‌های دیگر را در بر گرفته و بر آن‌ها مسلط است.

جبهه‌ی تاریخ و انقلاب

از نگاه آیزایا برلین داستان تمثیلیِ روباه و خارپشت («روباه خیلی چیزها می‌داند، اما خارپشت یک چیز بزرگ می‌داند») نمایان‌گر دو طرز فکر است. خارپشت‌ها همه چیز را به دیدگاه واحدی مرتبط می‌کنند، یعنی به اصل سازمان‌دهنده‌ای که برای فهم جهان به طور عام کاربرد دارد. از سوی دیگر، روباه‌ها به جای آنکه سعی کنند همه چیز را در دیدگاه واحد فراگیری جا بدهند، ارزش‌ها و رویکرد‌های متعددی را می‌پذیرند.

شش روایت از جهانی‌شدن