پرش به محتوا

تحلیل و نبشت

جنگ و پوچی آن، بیش‌تر در ادبیات پس از جنگ جهانی اول به چشم می‌خورد. میزان بلند توحش، تلخی و خشونت در آن باعث شده که ادبیات واقع‌گرا و تراژیک را برای نسل‌های بعد به میراث بگذارد. طوری که ادبیات دو جنگ جهانی را ادبیات سنگرها نام گذاشته‌اند. در واقع بیش‌تر نویسنده‌گان پس از جنگ اول جهانی، تجربه‌های‌شان را به این سیاق روایت کرده‌اند. در این اثرهای ادبی، می‌توان تلخی نبرد انسان با انسان را به‌شدت مزه کرد. آن‌چه این نوع ادبیات می‌خواهد ما را متوجه آن سازد، این است که جنگ مقدسی وجود ندارد. جنگ یعنی جنگ، تباهی و سیه‌روزی اکثر انسان‌ها که فریب چند تن دیگر به تعداد انگشتان دست را خورده‌اند.

قمار بر سر هیچ ؛ یادداشتی بر کتاب “در جبهه غرب خبری نیست”

                                                                                                                                                                                                                                                                 در قرن هفتم هجری که هوای سرد علم کلام و عقلانیت از شرق تا غرب جهان اسلام جاری بود، حرارت ایمانی قلوب را سرد کرده بود، اگر جای شراره‌ای باقی مانده بود آن هم زیر خاکسترها مدفون بود، به طور عموم در سرتاسر جهان افسردگی و دل‌مردگی شایع بود. در این دوران سرد و خواب آور، مولانا صدای عشق را سر داد و به حدی این ندا را بلند کرد که بار دیگر جهان اسلام را برق آسا گرفت.

گوهر دین و مولانا

پس از یک همه‌پرسی و نگاه به اوضاع و احوال، در میابیم که در اکثریت سازمان‌ها، کارکنان به سردرگمی، بی‌علاقه‌گی و در کل به ناراحتی و مشکلات روحی – روانی گریبان‌گیر اند. دلایل مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می‌تواند عامل ایجاد این وضعیت در بین افراد سازمان‌ها باشد. اما از سویی دیگر، نبود تعریف مشخص از مسئولیت‌ها و وظایف کارکنان و عدم موجودیت سازگاری در بین مسئولیت‌هایی که برای یک شغل تعریف شده است و مسئولیت‌هایی که مدیران برای فرد استخدام‌شده در همان شغل واگذار می‌کنند، می‌تواند موجب ایجاد تضاد در نقش‌ها شده و نهایتا به بی‌انگیزگی و سردرگمی افراد خاتمه یابد.

تضاد در نقش‌ها؛ وقتی وظایف کارکنان نامشخص است

کلمه‌هایی هستند که از فرط استفاده از معنا و مفهوم خالی شده‌اند. مثل ظرف‌هایی خالی می‌مانند که با هر چیز می‌توان آنها را پر کرد و هویتی دلخواه به آن‌ها داد. یکی از این کلمه‌ها «مردم» است. کلمه‌ای که در ادبیات سیاسی ایران کارکردی ویژه دارد و در دوران انتخابات حتی بیش از حالت عادی به گوش می‌رسد.

این‌ها مردم نیستند

چه دعواهاى زن و شوهرى باشد، چه اختلافات همسایگی یا رفاقت‌های به‌هم‌خورده، به نظر می‌رسد هر وقت که افراد مدتى طولانى را با هم می‌گذرانند، اختلاف نظر و تعارض تقریباً اجتناب‌ناپذیر است. و هر چه این رابطه مهم‌تر باشد، آن تعارض و درگیرى می‌تواند مخرب‌تر باشد. با این حال، امیدوارم بتوانم شما را متقاعد کنم که هرچند اختلاف‌نظر ممکن است اجتناب‌ناپذیر باشد، اما راه‌هایی وجود دارد که می‌توانید زمام امور را به دست بگیرید تا از تشدید تنش جلوگیری کنید و بهترین‌ صفات خود و طرف مقابل را به نمایش بگذارید.

کلمات جادویی در بحث و گفتگو