ما چه بخواهیم چه نخواهیم، نوروز بیپروا به خواست و میل ما، میآید و میرود و با این رفتوآمدهایش، سیر زندهگی را رقم میزند و گهواره حیات را میجنباند. اگر بخواهیم نوروز نیاید، این یعنی پایان حیات؛ اگر نوروز نخواهد که بیاید، باز هم میخواهد پایان داستان زندهگی انسانها و زندهجانها را اعلان کند. پس بود و نبود نوروز، با بود و نبود زندهگی پیوند تنگاتنگ دارد. نبودن نوروز یعنی پایان زندهگی، یعنی آغاز مرگ و نیستی همه تازهگیها و طراوتها و شکوفهها و نطفهبستنها و مرگ آرام و پوشیده حیات.
تحلیل و نبشت
انسان موجودی اندیشمند است که به عنوان حیوان اندیشمند نیز یاد میشود. انسان موجودی متفکر است که میتواند فکر و اندیشهی خود را از راههای متفاوتی بیان دارد؛ یکی از کلیترین راههای بیان اندیشهی انسانی؛ هنر است پس هنر شکلی از آگاهی اجتماعی و فعالیت انسانی و توصیفگر جامعه و جهان میباشد که واقعیت اجتماع را به بیان عاطفی و به صورت خلاق منعکس میکند.
هنر و اجتماع
بزگترین معضلی که در راستای برنامههای توانمندسازی زنان در افغانستان مطرح است، فساد و حیف و میل پولی است که به نام زنان به جیب شارلاتانهای موجود در افغانستان می رود.
هشت مارچ؛ پول هنگفتی که به نام زنان حیف و میل میشود
در بعضی جوامع که به نام جوامع بسته یاد میشوند، افرادی زندگی میکنند که تحت تسلط اشخاصی هستند که از لحاظ پول و دارایی دارای مقام بالاتری هستند، “فریره ” از این افراد تحت نام ستمدیدگان یاد میکند.
کنش ستمدیدگان
هنر شکلی از آگاهی اجتماعی، فعالیت انسانی، توصیفگر جهان و جامعه است. منبع هنر به عنوان جزیی جدا نشدنی از انسان، کار، زحمت و خلاقیت اجتماعی میباشد.