شاید بتوان گفت که معضلات و انحرافات اجتماعی سابقه به قدمت جوامع انسانی دارند. در هر جامعه و در هر عصر افرادی وجود داشتند که در جهت مغایر با ارزشها قوانین مدون یا نانوشته جامعه خود قدم برداشتند و مرتکب رفتارهای سوء شدند. تحلیل، ریشه یابی و رفع اینگونه معضلات همواره موضوع بحث و تبادل نظر متخصصین علوم اجتماعی بوده است وهمچنان نیز مقوله باز به شمار میرود. تکدیگری در ظاهر شیوع گستردهتر نسبت به سایر آسیبهای اجتماعی دارد و پدیدهای است که غالباً هر شهروند همهروزه آن را در سطح شهر مشاهده میکند. یکی از آسیبهای اجتماعی و مسائل مورد توجه هر جامعه، پدیده تکدیگری است که با ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی هر جامعه در ارتباط است. این پدیده در شهرها به ویژه در شهرهای بزرگ از معضلات اجتماعی گریبان گیر بوده که با شیوههای گوناگون و با استفاده از احساسات انسانی، سعی در کسب منافع شخصی دارد. بسیاری از افراد به دلیل عدم توانایی کافی برای انجام کار و یا نداشتن جایگاه اجتماعی خاص مجبوراند به مشاغل کاذب و یا کارهایکه البته ضد ارزش نیز محسوب میشود، مانند تکدیگری روی آورند. تکدیگری یکی از کارهای بسیار رایج در جامعه افغانستان به خصوص در شهر هرات، همینطور در جوامع دیگر به طور آشکار وجود دارد. در واقع تکدیگری یکی از مشاغلی است که بیشتر در بعضی از اقشار پائین سطح جامعه وجود دارد، که افراد به دلیل نداشتن تحصیلات، بزرگ سالی و یا عدم توانایی برای به عهدهگیری شغلی مناسب به آن میپردازند. در واقع زمانی که فشارهای اجتماعی و فشارهای زندگی آنقدر زیاد باشند که افراد قادر به برآوردن نیازهای اساسی و اولیه زندگی خود (خوراک، پوشاک و مسکن) نباشند، مجبور به انجام چنین کارهای (تکدیگری) میشوند، که در نهایت با ذلت و خواری و نمایش اعضای از کار افتاده، معلول، زخمی و… در گوشه و کنار شهرها و حتی روستاهای کشور پدیدار میشوند. در واقع متکدیان با گداییکردن نه تنها به کار تولیدی نمیپردازند و یا خدمتی ارائه نمیدهند، بلکه علاوه بر مصرفگرایی در بسیار از موارد در مسیرهای انحرافی غیر قانونی حاوی دهها پیامد منفی اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی برای کشور فعالیت میکنند. محققین ریشه این پدیده را مشمول پیری و از کار افتادگی، مسائل خانوادگی، اعتیاد و مهاجرت دانستند. در این مقاله به مهمترین عوامل اقتصادی که متکدیان هرات را وادار میکند تا دست به تکدیگری بزنند میپردازیم.
تحلیل و نبشت
مولانا با طرح حکایتهای تو در تو و تمثیلهای رمزی، مطالب عمده و مهم عرفانی را با زبانی ساده، بیان میکند. « زیرا ذکر اینگونه داستانهای تمثیلی، جنبة لذّتآفرینی و تأثیرگذاری دارد و شعر حکمی و تعلیمی را تقویّت میکند. در نتیجه فهم معانی و معارفی را که اندکی پیچیده و دور از تجربة عموم است تا سطح ادراک عامه، ساده و قابلدرک میکند. خلق شخصیّتهای متفاوت و متضاد این حکایتها برگرفته از اسطورهها، اقوال بزرگان، اشخاص تاریخی، تخیّلی، دینی، اولیای الهی، بزرگان صوفیه، عاشقانهها و… است و مهمترین اختلاف مولوی با دیگران (بهخصوص سنایی و عطار) «در شیوه استفاده از داستان و حکایتها و گفتوگوهای طولانی، در میان شخصیّتهاست تا از این طریق، اندیشه و آرای خود و دیگران را بیان کند» (پورنامداریان،1380: 271).
مثنوی معنوی؛ تحلیل داستان نحوی و کشتیبان
در حالیکه رایزنیهای سیاستمداران افغانستان و جامعهی بینالملل برای آغاز نشست استانبول در مورد صلح افغانستان جریان دارد، اما همچنان اختلاف نظرها برای تعیین رییس حکومت انتقالی در کشور تشدید یافته است و هنوز اجماع نظری میان نخبهگان سیاست افغانستان، گروه طالبان و جامعه بینالملل در این مورد وجود ندارد. آنچه نمودار است این است که هر کدام بر سهم بیشتر قدرت تأکید دارند و کمتر روی افرادی بیطرفی که میتواند به نفع صلح و مردم افغانستان باشد متمرکز شدند.
پسا نشست ترکیه برای صلح افغانستان؛ رییس حکومت کی خواهد بود؟
هر کسی نوعی فلسفه دارد، زیرا بینش ما نسبت به هر چیزی فلسفی است، مثلاً نگرش طبقهی فقیر نسبت به جهان هر چه که باشد چه خوب چه بد، نگاه فلسفی است یا نگرش یک دانشآموز نسبت به آموزگار فلسفی است. فلسفهای ما جهانبینی ماست، این جهانبینی میتواند از دو جهت باشد؛ ایدهآلیستی یا ماتریالیستی.
بینش ما نسبت به جهان
ممکن است این گفته، از ابراز عقل سلیم به نظر نرسد، ولی این فقط نشان میدهد که با اصطلاح عقل سلیم خویش ایدههای گمراه کنندهیی را که لازم است آشکار شوند را پنهان میکند. اینجاست که ما باید دیالکتیکگونه عمل کنیم، دیالکتیک به ما میآموزد که به اشیاء در تغییرات و ارتباطات واقعی فکر کنیم، دیالکتیک فکر کردن، مشخص فکر کردن است.