شبی به ماه نگریسته ای تا با تو، از رازش بگویم؟
مه فشاند نور و سگ عوعو کند هر کسی بر خلقت خود می تند
هر کسی را خدمتی داده قضا در خور آن گوهرش در ابتلا
این اشعار از دیباچه دفتر ششم مثنوی معنوی است. یعنی ماه نور میافشاند و سگ عوعو میکند، هر کسی بر خلقت خویش میرود. یعنی؛ خاصیت ماه نور خود را بر زمین و اهل زمین نثار کردن و خاصیت سگ در برابر نور ماه پارس کردن است.
به موجب این آیه کریمه «فطرة الله التی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق الله»، لابد هر کسی بر مقتضای خلقت اصلی خود عمل میکند. قل کل یعمل علی شاکلته، به موجب این نص شریف تمام آدمیان بر مقتضای شاکله طبیعی خود عمل میکنند. بحرالعلوم مینویسد: “مراد از خلقت، آنچه که طبیعت بران مفطورست از فعل به قدر استعداد عین ثابت و ظاهرست که از هر کسی به قدر خلقت خود ظهور می آید چنانکه حلقه سگ شورست و حلقه ماه روشنی دادن است …” و کل اناء یترشح بما فیه. به موجب این قول، در کاسه وجود هر کس هر چه قرار داده شده باشد، همان به ظهور میآید. هر بار که از افراد گمراه و از اصحاب غوایت، فسق و معصیت و کفر و نخوت و خصلتهای امثال اینها به ظهور بیاید، آن سعادتمندانی که اهل هدایت و اصحاب طاعتند، با رفق و ملایمت و با لطف و پند و نصیحت آنان را به طریق حق ارشاد و دعوت کنند.