نویسنده: اقیانوس، عضو گروه حرکت برای تغییر
امروزه در بسیاری از کشورهای جهان بروز مشکلات مالی سبب فقر در جوامع شده است، میتوان گفت که فقر در تمام کشورهای مدرن و کشورهای در حال توسعه وجود دارد.
فقر آفت یک طبقه نیست، بلکه بلای تمام جوامع است.
احتضار طولانی فقیر است که مرگ حاد توانگر را بدنبال میآورد.
فقر بزرگترین دشمن نظم و قانون است.
فقر یا تهیدستی یا تنگدستی، وضعیت نداشتن دارایی مادی یا درآمد برای رفع نیازهای اساسی فرد است متأسفانه کشور افغانستان دومین کشور فقیر در جهان خوانده شده است به خصوص در این اواخر دامنه گرسنگی با گذشت هر روز گستردهتر میشود، بنابراین عواملی که سبب ابعاد فقر در افغانستان شده این است که حاکمیتهای گذشته و حاکمیتهای کنونی گامهای مهم و اساسی و برنامهریزیی برای ریشهکن کردن فقر نداشتهاند و ندارند و همین موجب فقر و گرسنگی در کشور شده است.
اکثر مردم در افغانستان زیر خط مطلق فقر قرار دارند یا بهتر بگویم کسانی که در فقر مطلق قرار دارند افرادی هستند که برای آماده کردن لباس، غذا، جای بود و باش،… ناتوان هستند.
اکثر جوانان کشور در اثر بیکاری به خارج از کشور مهاجر شدهاند و با دستمزد کمی کارگری میکنند که آن هم تنها باعث رفع نیازهای فردی فرد میشود، نه تمام خانواده!
بنابراین عواملی که سبب مهاجرت انسانها میشود عبارت از:
فقر، ناامنی، جنگ و عدم دسترسی به آزادی بیان و عقیدهیی از جمله عوامل مهم برای مهاجرت و پناهجویی است که سالانه شمار زیادی از مردم را مجبور به انتخاب گزینه مهاجرتهای غیر قانونی میکند.
مقابله با فقر یکی از گفتوگوهایی است که در بسیاری از مباحث سیاسی مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است ولی کدام نتیجهای خوبی تا حالا نداده است.
این فقر است که سبب بیسوادی در کشور شده و بسیاری از کودکان در افغانستان به دلیل فقر از آموزش محروم شدهاند. کودکان به جای رفتن به مکتب، تمام روز مصروف کارهای سنگین هستند به ویژه آنانی که نانآور اصلی خانوادهایشان هستند.
پس از روی کار آمدن امارت اسلامی، مشکلات اقتصادی، فقر و بیکاری در کشور افزایش یافت که در نتیجۀ آن شماری از افراد به بیماریهای روانی مبتلا شدند و برخی از آنان حتی اقدام به خودکشی کردهاند.
با سقوط حکومت پیشین، میزان فقر و بیکاری در کشور افزایش یافت. شماری از شهروندان برای رهایی از این بحران، دست به مهاجرت زدند، هرچند بحران بیکاری در زمان حکومت پیشین نیز یک معضل بود؛ اما با سقوط حکومت پیشین و تسلط امارت اسلامی بر کشور، جدیتر شده است.
در زمان حکومت پیشین، پروژههای انکشافی بیشتر بود و نهادها و مؤسسات خارجی نیز برای شهروندان خدمات ارایه میکردند. این عوامل تا حدودی زمینهی اشتغالزایی را فراهم کرده بود، اما حالا نهادها و مؤسسات خارجی خدماتشان را متوقف کردهاند و پروژههای توسعهای نیز فعال نیست و امارت اسلامی تاکنون برنامههایشان را برای مبارزه با بحران بیکاری و فقر اعلام نکردهاند.
.