پرش به محتوا

سفرنامهی آخرت

نویسنده: امام محمد غزالی (رح)

مترجم: عبداللطیف محمدی

یکی از مسایل قابل توجه در بین عرفا و اندیشمندان مسلمان مساله‌ی اندیشیدن به انسان، آفرینش انسان و مرگ و آخرت او است. این نوشتار بیان‌گر مرگ‌اندیشی و نوع نگاه به آخرت است. امام محمد غزالی/ در این نوشتار به مرگ، نگاه آخرت اندیشی و دینی زیستن دارد و آن را با دیدگاه عرفانی‌اش در هم پیچیده است.

ایشان با استناد به آیات قرآنی و احادیث نبوی ث مسلمانان را به یادآوری مرگ تشویق می‌کند زیرا قطعاً گریزی از مرگ وجود ندارد و سرانجام، انسان را در می‌یابد. انسان‌ها طرز نگاه‌های متفاوتی نسبت به مرگ دارند و روش زندگی‌شان در دنیا نیز مبتنی بر این دیدگاه‌هایشان می‌باشد.

از پیامبر ث پرسیدند که منظور از شرح صدر چیست؟ پیامبر«ص» فرمودند: نوری است كه خدا در دل مؤمن می‌افكند و سينه‌اش را بوسيلۀ‌ آن گشايش و روشنی می‌بخشد، صحابه‌ش پرسيدند: که نشانه آن نور چیست یا رسول‌الله؟ فرمودند: (نشانه آن) توجه به سرای جاويدان و دامن برچيدن از زرق و برق دنيا و آماده شدن برای مرگ است پيش از آن‌كه فرا رسد. از ايشان پرسيدند كه چگونه برای مرگ بايد آمادگی گرفت؟ فرمودند: كسانی‌كه مرگ را بسيار ياد می‌كنند، مستعدترين كسان برای مرگ هستند.

انسان چه زمانی آماده مرگ می‌شود؟ و بايد برای بدست آوردن چه چيزی تلاش كند تا كاملاً برای رويارويی با مرگ آماده باشد؟

بدان كه مرگ سفری است از دار فانی به پيشگاه خداوند، زيرا بازگشت همه به سوی اوست، و هر كس كه به سوی اصل خویش باز می‌گردد و سفر می‌كند و بايد برای اين سفرش آمادگی داشته باشد، مثلاً اگر به ديدن پادشاهی بروی اين سه نوع آمادگی را می‌گيری، اول: علاقه و ارتباط مستحكمی بايد داشته باشی، دوم: تهيه تداركات راه و توشه سفر، سوم: عرضه نمودن يك تحفه قابل قبول برای پادشاه كه بتواند توجه و رضايت او را جلب كند؛ پس كسی‌كه به پيشگاه خالق خود سفر می‌كند نيز بايد سه نوع آمادگی داشته باشد: تهيه نمودن تداركات اين سفر، قطع علايق دنيوی و تهيه يك تحفه زيبا.

تداركات سفر آخرت برای يك فرد مسلمان، تقوای كامل و ترس از خداوند است، چنان‌چه می‌فرمايد: ثم أفيضوا من حيث أفاض الناس واستغفروا الله إن الله غفور رحيم .

ترجمه: پس از آن‌جا که مردم کوچ می‌کنند؛ کوچ کنید، و از خداوند آمرزش بخواهید همانا خداوند آمرزنده‌ی مهربان است.

قطع علايق چيست؟ يعني دل كندن از لذت های فانی اين جهان و اين در كلام نبی‌كريم ث آمد: الإنابَةُ إلي دارِ الخُلُودِ والتّجافي عَنْ دارِ الغُرُور. توجه به سرای جاويدان و دامن برچيدن از زرق و برق دنيا؛ و تحفه‌ای كه بايد بحضور سلطان عرضه شود، عشق است؛ عشقی كه بنيادش بر معرفت و ايمان نهاده شده است.

تفصیل سه توشه‌ی آخرت:

الف: تهيه تداركات راه

برای سفر آخرت توشه‌ای غير از تقوا وجود ندارد. تقوی به معنی اطاعت از اوامر خداوند متعال و دوری از اموری است كه خداوند از آن‌ها نهی كرده است. به همان اندازه‌ای كه به اوامر خداوند پايبند باشی به همان اندازه او ترا از منهياتش دور خواهد كرد. اگر كسی هميشه اعمالش اين چنين باشد، اين يك فضيلت و يك قوت باطنی بی نظيری است. و اما اگر كسی در اين امور كوتاهی كند، نمی‌تواند بدون اين‌كه خویشتن را اصلاح كند آماده سفر آخرت باشد. اين اصلاح بايد چگونه صورت پذيرد؟  از سنين بلوغ متوجه حالت ظاهری و باطنی خويش بوده و خود را مورد تحليل و در بوته آزمايش قرار دهد. و يك مسلمان بايد هميشه در صدد اصلاح اشتباهات گذشته‌اش باشد. ارتباط انسان با خداوند أ باید مانند ارتباط بين بنده و مولا باشد، فکر سرکشی از بنده در مقابل مولا پسندیده نیست. انقياد بنده در پيروی از اوامر مولايش از اركان اساسی اسلام مانند پايبندی به نمازها، زكات و حج آغاز می‌شود. اگر كسی در اعمال خويش قصوری ببيند بايد در جستجوی رفع اين نقايص و ادای بهتر اوامر باشد و به پايبندی و انجام واجبات تا زمانی ادامه دهد كه يقين حاصل كند، هيچ واجبی از او ترك نگرديده است.

نواهی خداوند

نواهی خداوند به دو نوع تقسيم می‌شوند: نوع اول كلاً مربوط به حق‌الله می‌شود يعنی حقوقی كه بين خالق و مخلوق اوست (حقوق مردم در آن دخيل نيست)، مانند ارتكاب زنا، شراب نوشی، گوش دادن به لهو و لعب و مرتكب شدن به ديگر اعمال ناجائز؛ نافرماني از اين اوامر مي‌تواند با توبه مخلصانه از گناهان و ندامت و انابت به بارگاه خداوند، ترك گناه و عهد و پيمان راستين بر ترك آن در آينده، و استغفار، جبران شود.

بدان كه هر گناهی با توبه واقعی مورد بخشش واقع می‌شود، زيرا: التّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ. يعنی تائب از گناه مثل كسى است كه مرتكب گناه نشده است.

اما نوع دوم مربوط به حقوق بندگان است، از قبيل بی‌احترامي و تلف كردن حقوق برادر مسلمان. اما در حقوق الناس علاوه بر توبه به درگاه خداوند، در صورت امكان رضايت صاحب حق را نيز بايد جلب كرد؛ بنابراين در توبه از حق الناس، لازم است حقوق مردم اعم از تعدّی به مال، جان و آبرو و حيثيت آن‌ها كه تضييع شده، جبران شود و از وی حلاليت و رضايت گرفته شود و در صورت عذر (مثل حلاليت خواستن از كسي كه غيبتش را كرده‌ايد كه باعث كدورت و ناراحتی و مفسده می‌شود) برای وی دعا و استغفار كند و به نيت‌شان كار خير انجام دهد و اگر حق مالی است، آن را به صاحبان مال يا وارثان پرداخت نمايد.

در زندگی بسيار مواظب باشد تا حق كسی را تلف نكند زيرا اين نوع حق بسيار خطرناك است و تا از آن شخص حلاليت طلب نكنی و رضايت او را كسب ننمايی، اين حق از گردن تو رفع نمی‌گردد. و اگر آن شخص از بخشيدن حق خويش ابا می‌ورزد بايد با او بسيار با مهربانی رفتار نمايی تا قلب او نرم شود و حق خود را ببخشد و تو را مورد عفو قرار دهد. اگر مديون و مظلوم را نمی‌شناسی يا امكان دسترسی به آنان را نداری، بايد به اعمال نيك خويش چنان بيافزايی تا اينكه مطمئن شوی برای جبران حق مظلوم در روز قيامت كافی خواهد بود.

تداركات سفر

بدان كه توشه لازم براي اين سفر فرمان‌برداری از احكام خداوند أ و خودداری از امور ناجائز و تلاش در كسب اعمال نيك می‌باشد. مبادرت به اعمال نيك باعث بالا رفتن مقام معنوی يك شخص می‌شود، هرچه اعمال نيك يك بنده بيشتر شود به همان پيمانه به عقيده و آرامش درونی وی خواهد انجاميد. در نتيجه، توشه راه اين سفر شامل انجام بعضی كارها (اوامر خداوند أ)، و ترك بعضی ديگر (نواهی خداوند أ) می‌باشد.

ب: قطع علايق از اموری كه باعث غفلت آدمی می‌شود

يك مسافر زمانی كه به راه می‌افتد شايد طوری در فكر قرض داران خويش باشد كه گويا آن‌ها از لباس‌های مسافر آويزان شده و مانع حركت او می‌شوند، بناءً برای رهائی از اين بندها و ادامه راه سفر، بايد تمامی اين وابستگی‌ها، تعلقات و بندها را بگسلد و با وارسته‌گی، و آزادانه به راه خويش ادامه دهد. همين طور، اين وابستگی‌های مادی و دنيوی، كه در پيش روی مسافر راه آخرت قرار دارد، بسيار زياد‌اند. در حالی‌كه اكثريت اين تعلقات مربوط به محبت و آرزوهای دنيوی، و تمايل زياد به سوی آن است، پس كسی كه هيچ تمايل و تعلقی به اين دنيا ندارد، او آماده سفر (مرگ) است. ولی اگر كسی اين دنيا را دوست دارد و می‌داند كه در قلبش محبت خداوند أ بر محبت‌های ديگر غالب است، او نيز آمادگی برای مرگ دارد، اما مرتبه‌ی اين شخص با شخص اول برابر نيست.

يكي از علائم عشق حقيقی به خداوند أ اين است كه بنده نسبت به مرگ احساس تنفر نداشته و باكی هم نداشته باشد كه چه زمانی به سراغش می‌آيد. تنفر از مرگ بيان‌گر اين است كه زندگی اين دنيا و محبت آن نسبت به ملاقات خداوند أ در آخرت، غالب‌تر است.

اگر كسی مرگ را به اين خاطر دوست ندارد تا فرصتی بيابد تا جبران گناهان خود را بنمايد شايد معذور باشد، ولی باز هم آماده مرگ (سفر آخرت) نيست. كسی كه آماده مرگ باشد طبعاً او خود را از تعلقات آزاد می‌سازد و تمامی كارهايش را انجام می‌دهد تا هيچ كار انجام نداده‌ای ذهن او را بخود مشغول نكند.

قطع تعلق و دل كندن از زندگی اين دنيا بطور كامل بدست نمی‌آيد مگر برای كسی كه دارای قلبی سالم و پاك و باطن متعادل باشد. اين قطع تعلق زمانی انجام می‌پذيرد كه شخص قلب خود را از امراض باطنی مانند: حسد، بخل، كينه، ريا و ديگر اخلاق سيئه، پاك كند، تفصيل آنها در ربع مهلكات احياء علوم الدين، ذكر شده است. اين‌ها را امراض قلبی می‌گويند كه بايد تداوی شوند، زيرا شخص مريض نمی‌تواند آماده سفر باشد.

رهائی كامل از تمامی اين اخلاق بد الزامی نيست اما بايد آن‌ها تضعيف شوند تا اين‌كه انسان را مجبور به صدور اعمالی نكند كه خلاف رضايت خداوند و مانع معرفت او گردد. پيامبر ث می‌فرمايد:

«ثَلاَثٌ لاَ يَسْلَمُ مِنْهُنَّ أَحَدٌ: الطِّيَرَةُ، والظَّنُّ، وَالحَسَد! قِيلَ: فَمَا المَخْرَجُ مِنْهُنَّ، يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: إذَا تَطَيَّرْتَ فَلاَ تَرْجِعْ، وَإذَا ظَنَنْتَ فَلاَ تُحَقِّقْ، وَإذَا حَسَدتَّ فَلاَ تَبْغِ .

ترجمه: سه نوع انديشه مذموم اند كه هيچ كس از آنها نجات و خلاصی ندارد: گمان بد، فال بد، و حسد! گفته شد یا رسول‌الله ث چگونه از شر آن‌ها خلاصی یابیم؟ فرمودند: وقتی كه به كسی گمان بد کرديد، درباره او تجسّس نكنيد و پيرامون كارش تحقيق و كاوش نكنيد و زمانی كه بر اثر فال بد، آزرده و رنجيده خاطر شديد، به آن اعتنا نكنيد، هنگامي كه درباره كسی حسد پيدا كرديد، نسبت به او مرتكب ظلم و عصيان نشويد، و درباره اش تعدی و ستم روا مداريد.

دور كردن تمامی اين عوامل از باطن برای نجات پيدا كردن مقدور نيست بلكه كافی است كه در جهت زائل نمودن آنها سعی و تلاش بكنید. پاک کردن و متعادل ساختن باطن برای هر كس ضروری است، و بنام (خُلقُ الاحسان) ياد می‌شود. و بدست آوردن اين امور ممكن نيست مگر به مجاهده بسيار، سخت كوشی، درك حالات مسيرهايی كه انسان از آنها فريفته می‌شود. و تمامی اين اخلاق رذيله كه ياد شد بر اثر محبت دنيا بوجود می‌آيد. مثلاً اگر بنده‌ای درك كند كه آخرت جاودان است و از اين دنيا بهتر است، بدون شك او بايد زندگی اخروی را ترجيح دهد. رسیدن به اين معرفت، چنین درکی را می‌طلبد، و اين‌چنين علم برخاسته از ايمان و عقيده می‌باشد.

ج: تهيه تحفه به الله متعال أ

تحفه‌ای كه مسافرِ سفرِ آخرت به پيش‌گاه خداوند أ عرضه می‌كند، ايمان است. ايمانی كه توام با محبت ذات حق تعالی باشد. منظور ما از ايمان، معرفتی است كه قلب و روح بنده را فرا می‌گيرد و گويا خداوند را در همه احوال می‌بيند. بعد از آن، ايمان و عقيده امر حياتی برای اين بنده می‌شود و طوری در آن استقامت و پايبندی می‌كند كه غير از خداوند به چيز ديگری نمی‌انديشد، نه انديشه‌های عميق جايش را می گيرد و نه انديشه‌های سطحی. فنا شدن در محبت خداوند كه همه افكار و انديشه‌های بنده را در نوردد، بلندترين مرحله ايمان است.

مراتب ايمان و يقين به سه مرتبه علم‌اليقين‌، عين‌اليقين و حق‌اليقين  دسته‌‌بندی‌‌‌ می‌شوند:

معرفت اولین و پایین‌ترین مرتبه که عبارت از ایمان عوام است مانند این است که: زید در فلان خانه است اما این علم فقط مبنی بر شهادت و قول کسانی است که وجود زید را در آن خانه تصدیق کرده‌اند.

مرتبه دوم مانند این است که صدای زید را از پشت دیوار شنیده‌اند و یقین کرده‌اند که زید باید در خانه باشد. این مرتبه گرچه نسبت به مرتبه قبلی قابل اطمینان است نه این‌که فقط از روی گفته دیگران بر وجود زید در آن خانه آگاه باشد اما باز بر یقین او جای ایراد هست چون ممکن است صدایی که وی آن را صدای زید می‌پندارد در واقع از زید نباشد و وی در این امر دچار توهم شده باشد یا این‌که صدای زید را در آن خانه کسی به عمد تقلید کرده باشد.

و اما مرتبه سوم عبارت از تصدیقی است که در باب آن هیچ جای شبهه نیست. مانند تصدیق کسی که نه به شهادت دیگران اتکاء کند و نه تسلیم صدایی که از پشت دیوار می‌شنود بشود بلکه به داخل خانه برود و زید را درون خانه مشاهده کند و این ایمان عارفان و صدیقان است که به نور یقین به مشاهده می‌رسند و عالی درجه معرفت همین است که در آن شبهه و خطا نیست.

هر مرحله نسبت به مرحله پايين تر خود به همان پيمانه خوشبختی توليد می‌كند ولي اين احساسات و ادراكات به جز از تجربه قلبی قابل بيان نيستند؛ تفاوت درجات ايمان نيز بدين ترتيب است. شاخه‌هاي ايمان زياد‌اند، ولي ريشه‌هاي آن در سه چيز است: ايمان به خداوند أ، ايمان به آخرت و ايمان به حضرت محمد مصطفي.

داشتن عقيده صحيح شامل باور به تمامی احكام خداوند أ است كه در قرآن ذكر گرديده است. اين اعمال بايد از وجود بدعت، شك و ترديد و تزلزل خالي باشد. يك مسلمان بايد ايمان داشته باشد كه خداوند بر هر چيز قادر است، تمام كائنات در قبضه قدرت اوست و او بر هر چيز علم دارد و هر چه او بخواهد بدون چون و چرا و تاخير عملی مي‌شود؛ و بايد باور داشته باشد كه در اين دنيا همه افعال به اراده اوست.

هر مسلمانی بايد معتقد به اين باشد كه در روز قيامت ثواب اعمال نيك و جزای اعمال بد خويش را می‌بيند. اگر كسی دارای اين عقيده باشد و آن را بفهمد، برايش كافی است و لازم نيست كه در مورد روز قيامت و آخرت بيشتر از اين بداند. يك مسلمان واقعی بايد بر اين باور باشد كه نبی‌كريم ث در تمامی تعالیم خويش صادق و مصدوق بوده‌اند، اگر كسی بر اين عقيده باشد، ولوكه به جز از فرايض و واجبات، از جزئيات تعاليم آن‌حضرت ث آگاهی نداشته باشد، برای او كافی و بسنده است. اين بود معنی آمادگی گرفتن برای مرگ؛ از خداوند متعال استدعا می‌كنيم تا ما را در جمله كسانی قرار دهد كه در جستجوی جمع آوری توشه سفر آخرت هستند.

به اشتراک بگذارید