نادیه ناصری
هر چیزی همان است که هست؛ نه چیز دیگری.
ممکن است این گفته، از ابراز عقل سلیم به نظر نرسد، ولی این فقط نشان میدهد که با اصطلاح عقل سلیم خویش ایدههای گمراه کنندهیی را که لازم است آشکار شوند را پنهان میکند. اینجاست که ما باید دیالکتیکگونه عمل کنیم، دیالکتیک به ما میآموزد که به اشیاء در تغییرات و ارتباطات واقعی فکر کنیم، دیالکتیک فکر کردن، مشخص فکر کردن است.
برای فهمیدن و دریافت حقیقت باید ما هنر بحث و گفتوگوی خود را تقویت دهیم، ایدهها و افکار جدید را دریابیم. شناخت شخصیت پنهان افرادی که اندیشههای ناب و کارساز دارند، باعث میشود آنچه که در حال شکوفایی و تکامل است به ثمر برسد و آنچه که در حال تجزیه و مردن است بلاخره از بین برود و چیز نو بوجود آید. این معنای واقعی واژهی تکامل است، ما از تکامل در جایی صحبت میکنیم که مرحله به مرحله، همواره چیز نو ظاهر میشود. از اینرو بین تغییر و تکامل تفاوت هست؛ تکامل تغییری است که بر حسب قوانین داخلی خودش از مرحلهی به مرحله دیگر پیش میرود. همینطور بین رشد و تکامل تفاوت است؛ رشد به معنای بزرگتر شدن، تغییر کمی است، ولی تکامل نه به معنای بزرگتر شدن است، بلکه عبور از یک مرحله از نظر کیفی نو، معنا از نظر کیفی متفاوت شدن است، مثلا: کرم ابریشم درازتر و بزرگتر میشود، بعد به دور خود یک پیله میبافد و بلاخره به صورت یک پروانه ظاهر میشود، این تکامل است. یک کرم ابریشم رشد میکند یک کرم ابریشم بزرگتر میشود و یک کرم ابریشم به یک پروانه تکامل مییابد. این نشاندهندهی این است که برای بدست آوردن تکامل حقیقی باید مراحل رسیدن به آن را مرحله به مرحله و درست پیش برد. پروسههای طبیعت و تاریخ نمودار نه تنها تغییر، نه تنها رشد؛ بلکه تکامل هستند. قانون تبدیل تغییر کمی به تغییر کیفی را در جامعه میبینیم، بدینسان قبل از این که سیستم سرمایهداری صنعتی بوجود آید. از طرف دیگر اگر خود کیفیت را مطالعه کنیم میبینیم که تغییر کیفی همیشه به عنوان نتیجهی انباشته تغییرات کمی پیدا میشود و تفاوت در کیفیات اساس خود را در تفاوت در کمیتها دارند. بدین طریق درست همانطوری که تغییر کمی در نقطهی معینی باید جای خود را تغییر کیفی بدهد همینطور هم اگر ما بخواهیم که تغییر کیفی بوجود آوریم باید پایههای کمی آن را مطالعه کنیم و بدانیم که چه چیزی کاهش یابد تا تغییر مورد نظر پدید آید.
برای تغییر کیفی واقعیتهای مسئله را مطالعه کنیم و فهم و درک آن چه که ما در نظر داریم میتواند کلیدی باشد برای رسیدن به آن.
مهم این است که ما به کجا و چطور نگاه میکنیم، این دید خود ماست که ما را به آنچه میاندیشیم میرساند پس دید، و اندیشهی مثبت میتواند خود یک راهکاری باشد که در مرور زمان نتیجهی بسزای میدهد، این را به خود تلقین کنیم که هیچ چیز ناممکن و نفهمیدنی نیست، شاید در راهی که قدم گذاشتیم به یک سلسله موانع روبهرو شویم، چون هر جایی که یک پروسه تکامل با تبدیل تغییرات کمی به تغییرات کیفی واقع میشود، همیشه در آن مبارزه اضداد، گرایشهای متقابل، نیروهای متقابل در درون اشیاء و پدیدههای مورد نظر وجود دارد. بلاخره این قانون که تغییرات کمی تبدیل به تغییرات کیفی میشوند و این که تفاوت در کیفیت مبتنی بر تفاوت در کمیت است، ما را به قانون وحدت و مبارزه اضداد میساند.