یک سال و اندی از سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان و روی کار آمدن امارت اسلامی میگذرد و سال گذشته در همین حوالی مردم تجربه تلخی دیگر سقوط نظام را به سان سالهای پیش را تجربه کردهاند. مردم بیشتر از اینکه از فروپاشی نظام و فرار رییس جمهور ناراحت باشند، از شروع دوباره، آغاز جنگ دیگر در کشور و فرار نخبههای کشور نگران بودند. اما در کنار این چالشها، این زمان و خروج نیروهای امریکایی، فروپاشی یک نظام فاسد به عنوان یک فرصت استفاده کرد.
همهی ما میدانیم که افغانستان در طی چند دهه گذشته فرصتهای بیشماری برای رفتن به سوی توسعه از دست داده است. به ویژه در 20 سال گذشته که پول هنگفتی برای برنامههای انکشافی در افغانستان سرازیر شد، اما عدم مدیریت درست این پولها و فساد گسترده در نهادهای دولی باعث شد که تغییر آنچنانی در زندگی مردم به ویژه آنهایی که در روستاها زندگی میکنند، رونما نشود. این یکی از عمده عاملهای بود که دولت قبلی را سقوط کرد، چنانچه شورای متخصصان هرات نیز در پژوهش تازهی خود به این موضوع اشاره داشته است و دریافته است که از عوامل عمده سقوط در کشور فساد در ادارات دولت پیشین بود.
تجربه یک ساله امارت اسلامی در کشور نشان داد که مردم از وجود امنیت در کشور راضی هستند، نهادهای بینالمللی کمک به مردم میتوانند به نقاطی که قبلاً امکان سفر نبود، سفر کنند، اما همزمان با چالشهای هم نیز همراه بوده است، بهای مواد خوراکی در کشور بلند رفت، مردم مهاجر شدند، تعدادی زیادی رسانه به دلیل نداشتن نیروی بشری و مشکلات اقصادی مسدود گردید و جامعه بینالمللی حاضر نشد که نظام فعلی را به رسمیت بشناسد. اما این نمیتواند دالی باشد که هنوز فرصتی وجود ندارد.
حکومتداری و دولتداری دیگر به معنای کلاسیک آن که صرفاً قدرت محور بود نیست، بلکه حکومتداری اینروزها مردم محور است و مردم کشور خواهان این هستند که از لحاظ اقتصادی در وضع بهتری قرار گیرند و این ممکن نیست مگر در صورت شناسایی افغانستان به عوان دولت رسمی در منطقه و جهان این شناسایی در صورتی ممکن است که امارت اسلامی با جهان وارد تعامل شود و هرچه زودتر برای بازگشایی مکاتب دخترانه اقدام کنند با این وجود میتوان گفت فرصت زمان حاضر هم از فرصتهای است که اگر بتوانیم به گونهی درست و شاید و باید از آن استفاده کنیم، یقیناً به سوی روزهای روشن قدم برمیداریم.