پرش به محتوا

روایت تلخ فقر و بیکاری در افغانستان

نویسنده: ارغوان

۲۰ سال حاکمیت آلوده به فساد باعث شد تا به طور سیستماتیک و ساختارمند تمرکز قدرت و ثروت در تصاحب عده‌ی محدودی باشد، دولت فاسد پیشین و حلقه‌ی اداری (کابینه، پارلمان و سایر ادارات دولتی در سطح مرکز و ولایات) و بخش‌های خصوصی وابسته به آن تمام اهداف و برنامه‌های‌شان حول محور قدرت‌طلبی و ثروت‌اندوزی می‌چرخید به شکلی که در نتیجه زد و بندهای قدرت‌خواهی و سیاسی‌شان، منافع ملی را نادیده گرفته و زندگی مردم افغانستان را به ورطه نابودی کشاندند و باعث گردیدند تا اوضاع کشور به جایی کشیده شود که تاریخ یک‌بار دیگر در سرزمین ما تکرار شود و زمینه را برای عقب‌گرد مردم افغانستان فراهم ساختند.

 حدود ۴ ماه می‌شود که کتله‌ی عظیم مردم کشور ما زیر بار مشکلات به‌جا مانده از حاکمیت فاسد گذشته و مشکلات جدیدی که در پی به قدرت رسیدن دوباره امارت اسلامی به میان آمده، با بحران و فشار اقتصادی دست و پنجه نرم کنند و متحمل فشارهای سخت روحی و روانی گردند.

در طول این چند ماه بسیاری از نیروهای انسانی جوان، متخصص و تحصیل کرده‌ی‌مان مجبور به ترک کشور شدند، بسیاری از زنان و مردان از کار بیکار گشته و خانه نشین شدند. فقر و گرسنگی به سرعت در میان مردم شیوع یافت تا جایی که مردان بیکار شده از راه‌های غیر قانونی با تقبل خطرات فراوان برای کار آواره و سرگردان کشورهای همسایه شدند و زنان معلم و کارمند و سرپرست خانواده به دست‌فروشی و رنگ کردن بوت به کنار سرک‌ها روی آوردند، دختران ما محروم از تحصیل شدند، بر کودکان کار و تکدی‌گران خیابان‌های شهرهای ما افزوده شد. هزاران خانواده خصوصا آنانی که اعضای فامیل‌شان در نیروهای امنیتی و نظامی کار می‌کردند به مهاجرت روی آوردند و یا هم مجبور به ترک محل سکونت اصلی‌شان شدند. خانواده‌های فقیر و نادار ما به فروختن فرزندان خود روی آوردند، هزاران دختر تحصیل یافته‌ی ما بیکار به کنج خانه‌ها نشسته و از رنج آینده‌ی تاریک‌شان افسرده گشتند، اما عده‌ای از زنان رادمنش و عدالت‌خواه به رسم اعتراض در برابر وضعیت ناگوار مردم کشور و خصوصا زنان با سر دادن شعار نان، کار، آزادی، عدالت و امنیت به خیابان‌ها ریختند، بارها لت و کوب و تهدید شدند، اما آواز عدالت‌خواهی‌شان نه تنها خاموش نشد؛ بلکه رساتر گردید. دردها و رنج‌های امروز مردم کشور فراوان است؛ اما آنچه در این روزهای سرد زمستانی بیش از هر چیزی بر مردم فشار آورده گرسنگی، بیکاری، بلند رفتن نرخ مواد غذایی و سوختی است. مردم نیازمند و فقیر ما همچون گذشته چشم به راه رسیدن کمک‌های جهانی اند و دست نیاز ما هنوز هم در مقابل همسایه‌ها و جهانیان دراز است.

اما چرا ما باید همیشه نیازمند و گرسنه باشیم و تا چه زمانی باید برای زنده ماندن تقاضای نان و کمک از سازمان‌های جهانی و کشورهای جهان داشته باشیم؟

تا زمانی که بخاطر فقر و گرسنگی که نتیجه‌ی حاکمیت آلوده به فساد و جهل است وابسته کمک دیگران باشیم، باید تا همیشه در حسرت آزادی و استقلال سیاسی بمانیم.

آنچه در افغانستان رخ داد به همه نشان داد که حضور ۲۰ ساله‌ی آمریکا و هم‌پیمانانش و همچنان حاکمیت افراد منتخب آن‌ها برای حکومت دست نشانده‌شان در افغانستان، نتوانست منجر به نابودی نیروهای اپوزیسیون در کشور گردد و نتوانست افغانستان و مردمش را از چنگال فقر و عقب‌ماندگی نجات دهد، طوری که امروز نه تنها نیروهای امارت اسلامی که از جمله گروه‌های شبه نظامی مخالف به شمار می‌رفتند مجددا به قدرت دست یافتن، بلکه گروه تندرو دیگر نیز در افغانستان عرض اندام نمود و ریشه‌های فقر و بدبختی مردم افغانستان نیز از بین نرفت.

حال بر ماست تا از تحولات سیاسی اقتصادی پیش آمده در کشور بیاموزیم و آگاه شویم که هیچ ابر قدرت جهانی و هیچ قدرت بیرونی دیگر و هیچ حاکمیت دست نشانده‌ای برای کشور ما که دولت‌مردان آن به دنبال تأمین منافع بیرونی‌ها اعم از کشورهای منطقه و جهان باشند و هیچ حاکمیت دیگری به از بین بردن فقر و عقب‌ماندگی و پیشرفت و آبادانی افغانستان و مردم آن نمی‌اندیشند و این همیشه مردم عوام و توده‌های کشورهای عقب‌مانده هستند که زیر بار چنین تغییر و تحولات و بازی‌های پلید سیاسی قدرت‌مندان و سرمایه‌داران داخلی و خارجی جان می‌دهند.

به اشتراک بگذارید